پرسش :
آیا از لحاظ منطقى، احتمال نجات من كه مالكى مذهب هستم؛ بيشتر نیست؟ زيرا من علاوه بر على عليه السلام سایر صحابه را نيز دوست دارم در این صورت هریک که اهل نجات باشند من هم اهل نجاتم.
شرح پرسش :
پاسخ :
بنابر مسلمات منطقى، عمل كردن توأم به آن چيزهايى كه امكان نجات آدمى را در پى دارند؛ موجب دفع ضرر محتمل خواهد بود. مثل شخصى كه نمىداند در ظهر جمعه، نماز جمعه واجب است يا نماز ظهر؛ از اين رو براى درك حكم واقعى خداوند متعال و عمل به آنچه كه موجب نجات او است؛ هر دو را به جا مىآورد. يعنى هم نماز ظهر را مىخواند و هم جمعه را.
اين عمل منطقى، همان چيزى است كه در مبانى فقهى، تحت عنوان "اصالة الاحتياط"[1] از آن ياد مىشود و دفع ضرر احتمالى را در پى دارد. ضررى كه از عمل نكردن به مقتضاى حكم واقعى الهى، ايجاد مىشود.
اين درجايى است كه دو امر مورد نظر، تنافى ذاتى، با هم نداشته و ضد عام يا ضد خاص همديگر نباشند.
اما اگر چنين شد؛ و تنافى و تباين حقيقى ميان دو مطلب، استوار بود؛ جمع آنها محال و غير ممكن است. چرا كه اساس وجودِ هر يك، وجودِ ديگرى را نفى مىكند. مثل اينكه شخصى، علم به وجوب جهاد دارد، اما در موقعيتى قرار گرفته است كه در اثر تبليغات و دروغهاى سياسى، جبههى حق را نمىشناسد. چنين شخصى نمىتواند براى عمل به حكم قطعىِ جهاد، نيم روزى را در جبههى "الف" بجنگد و گروهى را از جبههى "ب" بكشد و در نيمهى ديگر روز، عكس اين كار را بكند.
زيرا هر چند كه وى، با فرض فوق، يقيناً در جبههى حق شمشير زده است؛ اما مخالفت او با جبههى حق و همراهىاش با عوامل باطل نيز يقينى است.
در پاسخ به سؤال فوق، بايد گفت كه تصور شما از فقه مالكى و فقه علوى چيست؟! اگر تصور شما از فقه علوم، همان باشد كه خود امام مالك ابن انس معتقد بودند؛ پاسخ به گونهاى است و در غير اين صورت به گونهاى ديگر.
ايشان چون ديگر شيعيان، على عليه السلام را به عنوان اميرمؤمنان و امام مسلمين پذيرفتهاند. در شعر منسوب به وى آمده است:
"آل علىٍّ شيعة الرّحمان"[2]
وى در تفسير آيهى "و من يطع الله..." مىگويد:
"شهدا يعنى على (ابن ابى طالب) جعفر (طيار) حمزه (عموى پيامبر) حسن و حسينعليهم السلام، زيرا ايشان سروران شهدا هستند."[3]
ابراز مودت مالك ابن انس، نسبت به على عليه السلام منحصر نبوده بلكه وى خاندان على عليه السلام را برگزيدگان خداوند روى زمين مىدانستند. از اين رو دربارهى امام صادق عليه السلام مىگويد:
"چشمان من كسى با فضيلتتر از جعفر ابن محمد عليها السلام را در زهد، عبادت و تقوا نديده است."[4]
امام مالك ابن انس افزون بر اينكه خود، امام على عليه السلام را مىستوده؛ با دشمنان او دشمنى مىكرده و دوستدارانش را دوست مىداشته. وى كسانى را كه برخلاف روش فقهى ايشان اجتهاد مىكردند؛ مورد نكوهش قرار مىدادند. از اين رو، وى دربارهى ابوحنيفه مىگويد:
"كسى در اسلام زاده نشده كه به اندازهى أبى حنيفه مضر به حال مسلمين باشد."[5]
پس با توجه به گفتههاى امام مالك، بايد گفت كه فقه مالكى در پايه و بنيان با پذيرش دشمنىِ با علىعليه السلام مخالف است. از سوى ديگر در ابتداى بحث گفتيم كه به هم پيوستن چيزهايى كه با هم سنخيت دارند و در يك راستا هستند؛ ضريب خطا را كاهش داده و احتمال رسيدن به واقعيت را مىافزايد.
اما در مواردى كه امور مورد نظر از متقابلان منطقى باشد، اساساً جمع بين آن دو ممكن نيست، چه رسد به اينكه موجب هدايت و راهيابى انسان نيز بشود.
براى روشنتر شدن تقابل، لازم است تا مثالى بزنيم. پذيرفتن دو امر متقابل، مثل اين است كه شخص بگويد، الآن هم روز است و هم شب. نتيجه اين خواهد بود كه آنچه حاصل شده، نه روز باشد و نه شب. زيرا واقعيت روز چيزى است كه واقعيت شب را نفى مىكند و يا به عبارتى ديگر، شب همان نبود روز است.
مورد سؤال نيز از همين قبيل است. يعنى گرچه حب علی (ع) با حب صحابه منافاتی ندارد اما ابراز مودت و محبت قلبى نسبت به على عليه السلام و مخالفان آن حضرت حتی اگر صحابه باشند، در آن واحد؛ به نحو يكسان چگونه ممكن است آیا دوستی دو ايده و تفكر متقابل امکان پذیر است. واقعيتى كه على عليه السلام بدان اصرار مىورزد و در پى آن است؛ چيزى است غير از آنچه كه مخالفين وى دنبال مىكنند.
پی نوشتها:
[1] الموجز فى اصول الفقه، ص 343.
[2] روضة الواعظين، ص 187.
[3] مناقب آل ابى طالب، ج2، ص 283.
[4] روضة الواعظين، ص 401.
[5] تاريخ بغداد، ج13، ص 396.
منابع و مآخذ
1. روضة الواعظين، محمد ابن فتال النيشابورى، متوفى 508 ه ق، منشورات الرضى، قم.
2. مناقب آل أبى طالب، ابن شهر آشوب، چاپخانهى حيدريه، نجف، سال 1956م.
3. تاريخ بغداد أو مدينة السلام، أبى بكم أحمد ابن الخطيب البغدادى، تحقيق مصطفى عبدالقادر، نشر محمد على بيضون، چاپ اول، سال 1417 ه ق.
4. الموجز فى اصول الفقه، شيخ جعفر سبحانى، نشر مؤسسۀ امام صادق عليه السلام چاپ دوم، سال 1420 ه ق.
منبع: http://farsi.islamquest.net
بنابر مسلمات منطقى، عمل كردن توأم به آن چيزهايى كه امكان نجات آدمى را در پى دارند؛ موجب دفع ضرر محتمل خواهد بود. مثل شخصى كه نمىداند در ظهر جمعه، نماز جمعه واجب است يا نماز ظهر؛ از اين رو براى درك حكم واقعى خداوند متعال و عمل به آنچه كه موجب نجات او است؛ هر دو را به جا مىآورد. يعنى هم نماز ظهر را مىخواند و هم جمعه را.
اين عمل منطقى، همان چيزى است كه در مبانى فقهى، تحت عنوان "اصالة الاحتياط"[1] از آن ياد مىشود و دفع ضرر احتمالى را در پى دارد. ضررى كه از عمل نكردن به مقتضاى حكم واقعى الهى، ايجاد مىشود.
اين درجايى است كه دو امر مورد نظر، تنافى ذاتى، با هم نداشته و ضد عام يا ضد خاص همديگر نباشند.
اما اگر چنين شد؛ و تنافى و تباين حقيقى ميان دو مطلب، استوار بود؛ جمع آنها محال و غير ممكن است. چرا كه اساس وجودِ هر يك، وجودِ ديگرى را نفى مىكند. مثل اينكه شخصى، علم به وجوب جهاد دارد، اما در موقعيتى قرار گرفته است كه در اثر تبليغات و دروغهاى سياسى، جبههى حق را نمىشناسد. چنين شخصى نمىتواند براى عمل به حكم قطعىِ جهاد، نيم روزى را در جبههى "الف" بجنگد و گروهى را از جبههى "ب" بكشد و در نيمهى ديگر روز، عكس اين كار را بكند.
زيرا هر چند كه وى، با فرض فوق، يقيناً در جبههى حق شمشير زده است؛ اما مخالفت او با جبههى حق و همراهىاش با عوامل باطل نيز يقينى است.
در پاسخ به سؤال فوق، بايد گفت كه تصور شما از فقه مالكى و فقه علوى چيست؟! اگر تصور شما از فقه علوم، همان باشد كه خود امام مالك ابن انس معتقد بودند؛ پاسخ به گونهاى است و در غير اين صورت به گونهاى ديگر.
ايشان چون ديگر شيعيان، على عليه السلام را به عنوان اميرمؤمنان و امام مسلمين پذيرفتهاند. در شعر منسوب به وى آمده است:
"آل علىٍّ شيعة الرّحمان"[2]
وى در تفسير آيهى "و من يطع الله..." مىگويد:
"شهدا يعنى على (ابن ابى طالب) جعفر (طيار) حمزه (عموى پيامبر) حسن و حسينعليهم السلام، زيرا ايشان سروران شهدا هستند."[3]
ابراز مودت مالك ابن انس، نسبت به على عليه السلام منحصر نبوده بلكه وى خاندان على عليه السلام را برگزيدگان خداوند روى زمين مىدانستند. از اين رو دربارهى امام صادق عليه السلام مىگويد:
"چشمان من كسى با فضيلتتر از جعفر ابن محمد عليها السلام را در زهد، عبادت و تقوا نديده است."[4]
امام مالك ابن انس افزون بر اينكه خود، امام على عليه السلام را مىستوده؛ با دشمنان او دشمنى مىكرده و دوستدارانش را دوست مىداشته. وى كسانى را كه برخلاف روش فقهى ايشان اجتهاد مىكردند؛ مورد نكوهش قرار مىدادند. از اين رو، وى دربارهى ابوحنيفه مىگويد:
"كسى در اسلام زاده نشده كه به اندازهى أبى حنيفه مضر به حال مسلمين باشد."[5]
پس با توجه به گفتههاى امام مالك، بايد گفت كه فقه مالكى در پايه و بنيان با پذيرش دشمنىِ با علىعليه السلام مخالف است. از سوى ديگر در ابتداى بحث گفتيم كه به هم پيوستن چيزهايى كه با هم سنخيت دارند و در يك راستا هستند؛ ضريب خطا را كاهش داده و احتمال رسيدن به واقعيت را مىافزايد.
اما در مواردى كه امور مورد نظر از متقابلان منطقى باشد، اساساً جمع بين آن دو ممكن نيست، چه رسد به اينكه موجب هدايت و راهيابى انسان نيز بشود.
براى روشنتر شدن تقابل، لازم است تا مثالى بزنيم. پذيرفتن دو امر متقابل، مثل اين است كه شخص بگويد، الآن هم روز است و هم شب. نتيجه اين خواهد بود كه آنچه حاصل شده، نه روز باشد و نه شب. زيرا واقعيت روز چيزى است كه واقعيت شب را نفى مىكند و يا به عبارتى ديگر، شب همان نبود روز است.
مورد سؤال نيز از همين قبيل است. يعنى گرچه حب علی (ع) با حب صحابه منافاتی ندارد اما ابراز مودت و محبت قلبى نسبت به على عليه السلام و مخالفان آن حضرت حتی اگر صحابه باشند، در آن واحد؛ به نحو يكسان چگونه ممكن است آیا دوستی دو ايده و تفكر متقابل امکان پذیر است. واقعيتى كه على عليه السلام بدان اصرار مىورزد و در پى آن است؛ چيزى است غير از آنچه كه مخالفين وى دنبال مىكنند.
پی نوشتها:
[1] الموجز فى اصول الفقه، ص 343.
[2] روضة الواعظين، ص 187.
[3] مناقب آل ابى طالب، ج2، ص 283.
[4] روضة الواعظين، ص 401.
[5] تاريخ بغداد، ج13، ص 396.
منابع و مآخذ
1. روضة الواعظين، محمد ابن فتال النيشابورى، متوفى 508 ه ق، منشورات الرضى، قم.
2. مناقب آل أبى طالب، ابن شهر آشوب، چاپخانهى حيدريه، نجف، سال 1956م.
3. تاريخ بغداد أو مدينة السلام، أبى بكم أحمد ابن الخطيب البغدادى، تحقيق مصطفى عبدالقادر، نشر محمد على بيضون، چاپ اول، سال 1417 ه ق.
4. الموجز فى اصول الفقه، شيخ جعفر سبحانى، نشر مؤسسۀ امام صادق عليه السلام چاپ دوم، سال 1420 ه ق.
منبع: http://farsi.islamquest.net
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}